بسم الله الرحمن الرحیم
چه دورانی بود روز هشتِ هشتِ هشتاد و هشت که ولادت خورشید هشتم ولایت بود. و یاد حضرت در آن دوران پر تلاطم در جامعهی ما پیچید.
و این که امروز، یعنی هشتِ هشتِ نود و هشت، فردای شهادت ایشان است.
گویی عدد هشت با ولایت ایشان گره خورده است و دوست دارد نمایانگر ایشان باشد.
با این همه دلمان غمگین است.
دلمان راغب و طالب حریم ایشان شده است.
اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی
ایشان عالم اسلامی را پس از خودشان، با رایحهی خوشبوی ولایت خداوند متعال روی زمین آشنا نمودند و تشکیلات بزرگی از تشیع را از بیارتباطی و ناامیدی و پاییز خود خارج ساختند.
دل ما را نیز برای دریافت خورشید عالمتاب هدایت مجتمع نمایید و آنچه خود میدانید.
بسم الله الرحمن الرحیم
مجموعههای فرهنگی ایمانی انقلابی، غالباً برای حل مشکلات نظام و حفرههای آن شروع و ادامه مییابند.
ولی آفت بزرگ این مجموعهها سوار شدن روی سیستم خود و دستها را طوری حائل کردن است که کسی تقلب نکند یا کسی مشابهکاری نکند یا کسی کنار ما در نیاید. یعنی کسی با کسی کار نمیکند مگر اندازهی خودش یا بزرگتر از خودش باشد. یا رابطهای وجود داشته باشد.
این یک آسیب بزرگ ماست. شاید به همدیگر اعتماد نداریم. این هست.
شاید فرد دیگری را لایق این نمیدانیم که دربارهی نظام کار به خصوصی انجام بدهد! این خیلی خطرناک است.
در هر صورت با این که تعدّد مجموعهها با توجه به تعدد مخاطب صرفاً مسئلهی بدی شاید نباشد.
ولی این که مجموعههای مؤمن در ارتباطها و پروتوکلهای ارتباطی با هم، بسیار سختارتباط هستند؛ و به این راحتی دو مجموعه با هم بر کاری متفق نمیشوند این بسیار امر سخت و ناگواری است.
بسم الله الرحمن الرحیم
شاید انتظار داشتیم که فرد دیگری سر کار میآمد و جریان دیگری اجرائیات» کلان را به دست میگرفت.
گرچه همهی تلاش را افرادی که وظیفهی خود میدانستند انجام دادند. ولی نتایج به شکل دیگری رقم خورد.
البته کوتاهیهای بسیاری چه قصور و چه تقصیر نسبت به سلسلهای از وظایف بوده که باید انجام میشده است. که باید جبران گردد. باید تدبر و عاقبتاندیشی شود و برایش برنامهریزی شود.
ولی بیشترین ابتلایی که در این دوره گریبان همهی کشور را گرفت، ابتلای عقبگرد و پیشرفت؛ خودباختگی و استقلال بود.
انتخاب طاغوت یا الله بود.
این که ذیل چه کسی تعریف شویم و آیا امریکا و دشمن قابل اعتماد است یا خیر؟!
این تجربه باید در سینهها بنشیند.
همچنان که موج اول آن آمد و تجربهی آن در سینهها آرامشی ایجاد نمود. در سینهها زله آمد. و قلبهایی آرام شد و پاکیزه شد. از شرک و آلودگی گسسته شد.
و نمرهی قبولی گرفتند. و این به منّت و کرم خدای متعال بود.
ولی بعضی از دست دادند. همهی عمر خود را قمار کردند. دست برنداشتند. پناه بر خدا هنوز هم در مسیر خطا و آلودگی در حال فروافتادن هستند.
قلوبی که در سینهها هستند باید پاکیزه شوند.
و کاری که شبکههای اجتماعی میکنند آلودگی سینههاست.
کار روشن است.
تبیین،
اساس کار است.
عملکردهای ما در این که خداوند کدام سنت را پیاده نماید تأثیر دارد.
و از خدا میطلبیم، به عافیت ما را - پناه بر او - از جبههی سیاه و جبههی خاکستری به سرعت به جبههی سفید دائمی منتقل نماید.
درباره این سایت